سری هفتم تصاویر گابلین

عکس های بعدی، از سریال مهتاب نقاشی شده با ابر (سری نهم عکس ها)

زندگی در تاریخ...ایران...کره

شیما یادته تو گابلین نشون دادن خدایان شون میرفت تو جسم دوک هوا😂😂😐💛 خیلی چرت بود اون سکانس ها اصلا من گیج شدم امروز قسمت ۱۲ رو دیدم که همون قسمت بود که خدا میره تو جسم دوک هوا با کیم شین و فرشته مرگ حرف میزنه... بالاخره دوک هوا کیه؟😐😂 (میدونم سریال تخیلیه ولی دیگه چقد تخیلی😐 حداقل تو جسم یکی دیگه میرفت حرف می زد نه دوک هوا😐😐😐)

نماد خدا رو هم به شکل پروانه نشون میدادن😂💛

دوک هوا همون زنه لباس قرمزه بود؟! 🤔 باورت میشه اتفاقات یادم رفته 👍
واقعا دیگه ریواچ لازمم
ولی دیگه به هرحال گابلین رو بر اساس اعتقادات خود کره ای ها ساختنش برای همین بیشتر اتفاقاتش ممکنه با اعتقادات ما ایرانیا هماهنگ نباشه

مهیا خیلی وقت بود با اسم «زهرا» پیان نداده بودی ، دلم تنگیده بود برای اسم «زهرا» 😂

اسم زهرا رو بیشتر دوست داری🤪💜

اینجا میام تو نام هم زهرا میاد هم مهسا بیشتر مهسا زدم ولی خب انگار خودم هم دلم واسه اسم زهرا تنگ شده بود😂🥰

اسم زهرا قشنگ تره به نظرم 😂💜

اون زن لباس قرمزه مامور خدا بود هم جوان میشه هم خیلی پیر.. بعد تو همون قسمت که خدا میره تو جسم دوک هوا زن لباس قرمزه میگه چرا یه دنیای بی نقص بدون هیچ گناهی نساختی؟ دوک هوا یا همون خدا هم میگه اونوقت هیچ کس از خدا یاد نمیکرد 

کلا به نظر من رفتن خدا در جسم دوک هوا نقطه ضعف بزرگی در داستان بود!

(انگار دوک هوا یه زمان هایی خودش بود یه زمان هایی هم خدا بود😐)

دوک هوا همون پسره بود که به گابلین میگفت عمو..  بازیگرش پارسال تو قاشق طلایی نقش اول مرد بود و بازی کرد (من سریالش ندیدم)

راستشو بخوای هیچ تبعیضی بین اسمات قائل نشدم و نمیشم 😂😜 ولی دلم برای اسم زهرات تنگ شده بود
حالا یه سوال شخصی بپرسم؟! میگم اسم واقعیت چیه عزیزم؟! 🤔 یه مدتیه خیلی کنجکاو شدم، ببین اگه نمیخوای و دوست نداری اصلا جوابم رو نده
چرا هیچکدوم از این شخصیت ها و اتفاقاتی که تعریف کردی رو یادم نمیاد 🥺😥 
دیگه وضعم بده خیلی واقعا گابلین یه نوک مداد ازش یادمه هیچی یاد ندارم 😭

اسم واقعیم زهرا فامیلیم هم سلطانی هستش😂😜💛

آخ آخ حتما ریواچ کن به نظرم از بار اول هم بیشتر بهت خوش میگذره 👍🥰

به طور کلی من واقعا عاشق ریواچ کردنم😂🥰 بعضی سریال ها خب واقعیتش حتی اگه باهاشون خاطره هم داشته باشی حتی اگه زیاد هم خاطره داشته باشی باز هم نمیتونی زیاد ریواچ کنی ولی بعضی سریال ها هم هست که از ریواچ کردنش سیر نمیشی😂💛

شیما من ۱۴۰۳/۱/۱۸ توی امتحان آیین نامه رانندگی بالاخره قبول شدم😐😂💛 بعد کلی امتحان و شکست و نا امیدی و حتی تا لب خودکشی رفتن😑😐 تازه اون روزی هم که قبول شدم فکر میکردم با نذر و نیاز قبول شدم😂😐💛 (یه بار بیرون بودم یکی بهم یه قرآن کوچیک داد گفت داریم برای بچه های سرطانی پول جمع می کنیم یه پولی بده البته گفت قبلش آرزو کن منم آرزو کردم آیین نامه رو قبول شم بهش ۲۰ هزار تومن دادم تازه داداشم هم برام نذر و نیاز کرده بود تازه مامانم هم رفته بود امامزاده دعا کرده بود روزی هم که قبول شدم اومدم خونه انقد خوشحال شد پرید بغلم مامانم هم بغلم کرد اصلا روز فوق العاده ای بود😂💛) بخدا که این آیین نامه من طلسم افتاده بود روش😐😐😑😑

حالا آیین نامه تموم شد ماجرای شهری شروع شد😐😐😐 تا قبل آیین نامه من دوازده جلسه شهری رفته بودم خیلی خوب بودم اما الان بعد چند ماه برای امروز یه جلسه شهری برداشته بودم (که جلسه شهری هم خیلی گرون شده بود😐 پارسال جلسه ای ۳۰۰ هزارتومن بود امسال شده بود ۴۲۴ هزار) مربی هم جدید بود مربی قبلی خودم مرخصی بود مربی جدید هم گفت چون چند ماهه رانندگی نکردی خیلی ضعیف شدی واقعا هم اینجوری بود دور یه فرمون ، دو فرمون ، پارک دوبل، دنده عقب حرکت کردن همه چیم داغون شده بود😐😐😐😑😑😑

(همه اش هم تقصیر اون آیین نامه کوفتیه واسه اینکه جیب خودشون پر پول کنن جوان های مملکت میندازن که برن ۲۶ هزار تومن پرداخت کنن😐😐😐) به مربی هم گفتم گفت درسته دولت بهشون بودجه نمیده اینجوری پول در میارن به فکر مردم نیستن...😐 بعد میگفت اصلا آیین نامه خیلی مهم نیست شهری خیلی مهم تره...

بعد قبلا اول بعد کلاس های آیین نامه امتحان آیین نامه رو میگرفتن بعد می فرستادند کلاس شهری و امتحان شهری بعد دیدن اینجوری بچه ها خیلی زود قبول میشن اومدن امتحان آیین نامه رو بعد کلاس های شهری گذاشتن که تو آیین نامه هم بچه ها رو معطل کنن ضعیف شن دوباره کلاس شهری بردارن😐😐😐😐😐😐 

ولی لج من با آیین نامه بخاطر این بود که من واقعا می خوندم و قبول نمی شدم!!! یعنی شب قبل قبول شدنم داشتم گریه میکردم به اینجام رسیده بود (آخه خیلی لج داره خود کتاب آیین نامه آسونه چیز خاصی نداره اینا یه چند تا سوال چرت جور میکردن میذاشتن که طرف بلد نیست غلط بزنه بیفته!) وگرنه والا اگه از کتاب میدادن و آسون من همون اول هاش قبول میشدم الان شهری هم ضعیف نشده بودم😐 چون کتاب آیین نامه نسبتا آسونه به سختی کتاب های درسی و کنکور نبود ولی انقد که سخت گرفتن و از عمد مینداختن والا من سر کتاب های درسی و کنکور به فکر خود کشی نیفتاده بودم اما این آیین نامه یه کاری کرد باهام که انگار مرگ تجربه کردم و زنده شدم😑 (جدا یادمه در اون دوره از زندگیم سیر شده بودم😐)

بالاخره تموم شد و ماجرای شهری😐

حالا شنبه امتحان شهری دارم.....

آره فک کنم قبلا هم گفته بودی بهم اسمتو من فراموشکار شدم 😫
حالا مهسا جان (کدوم صدات کنم؟!) یه چیزی بهت بگم کف کنی 😂 میدونی شیما اسم واقعی منم نیست؟! راستش شیما اسمیه که توی بیان و نماشا ازش استفاده میکنم اسم واقعیم «هایا» ئه 😊
حتما ریواچ میکنم، علاوه بر گابلین یه سالیه قراره نسل خورشید و شادی رو هم ریواچ کنم ولی انگاری قرار نیست عملی بشه 😭🥺
به به مبارکا باشه مهسا باورت نمیشه چقدر از شنیدن این خبر برات خوشحال شدم چون واقعا میدونم برات سخت بوده خوشحالم یه باری روی دوشت از بین رفته 👍👍 هرجور قبول شده باشی بازم قبول شدی
شهری هم قبول میشی قطعا
میدونی من هروقت یه چیز خوب قبول میشم یا مسابقه یا امتحانی حس میکنم توی زندگیم یه پله دیگه رو از سر گذروندم و به جلو رفتم 👍❤ خیلی حس خوبی داره اینجوری به موفقیت هات فکر کنی
از الان غصه‌ی شهری رو نخور چون خدا بزرگه، فعلا خوشحال باش آیین نامه قبول شدی
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
Designed By Erfan Powered by Bayan