نقد با وجود اینکه میدانم
داستان: یو نا بی دانشجوی مجسمه سازیه که از دوست پسرش جدا میشه. اون با پارک جه اون که اون هم دانشجوی مجسمه سازیه ملاقات میکنه. اونها چندین بار هم رو می بینن و احساسی میان این دو نفر شکل میگیره....
یو نا بی: دانشجوی مجسمه سازی. کم حرف، مهربون و زیبا. به خاطر خیانت عشق اولش ازش جدا شد. بعدا به طور اتفاقی پارک جه اون رو میبینه و عاشقش میشه. اونها باهم رابطه برقرار میکنن ولی سوتفاهم هایی هم در این رابطه ایجاد میشه.
پارک جه اون: یه دانشجوی مجسمه سازیه. عاشق پروانه هاست. اون شخصیت عجیبی داره و هیچوقت نمیتونی کاراش رو درک کنی. اون عاشق نا بیه ولی عشقش رو اشتباه به نا بی اعتراف میکنه و همین باعث بروز مشکلاتی میشه.
یون سول آه: عجیب و غیر قابل کشف. دوست دختر پارک جه اونه. اون با پارک جه اون قرار میزاره ولی رابطه ی این دو نفر عجیبه. با وجود اینکه میدونه پارک جه اون با یو نا بی ارتباط داره اما بازهم باهاش قرار میزاره.
قبل از اینکه سریال رو شروع کنم، این سریال رو معرفی کرده بودم. واسه همین از خلاصه داستان اینجوری برداشت کرده بودم که داستان از افسردگی و ناامیدی های نا بی شروع میشه. اما اینجوری نبود؛ فقط توی چندین سکانس دیدم که نا بی و دوست پسرش باهم هستن و بعد که نا بی از دوست پسرش جدا شد، خبری از افسردگی نا بی نبود. فقط چندتا خاطره رو مرور کرد. این دیگه خیلی مصنوعی بود. آخه کیه که بعداز بهم زدن همچین واکنشی از خودش نشون بده؟
البته فکر کنم دلیل اصلی بی تفاوتی نا بی بعداز بهم زدنش، دیدار اون و پارک جه اون بود. پارک جه اون با بازی سونگ کانگ. فعلا میخوام شخصیت پارک جه اون رو باهم بررسی کنیم. اون چند شخصیتی بود. مثلا در گفتار جوری وانمود میکرد که انگار عاشق نا نبیه. ولی بعدا میرفت و با یکی دیگه قرار میذاشت. اصلا از شخصیت پارک جه اون خوشم نیومد.
کلا مانور اصلی داستان روی روابط عاشقانه و چگونگی برقرار کردن این روابط بود. سریال مفهوم درست و حسابی نداشت. این ارتباط های عاشقانه رو میتونیم تو 90 درصد سریال های کره ای ببینیم. سریال خیلی کسل کننده بود و فقط از سر سرگرمی و بازیگرانش نگاهش میکردم.
در طی سریال افت ریتم زیاد بود. در حین تماشا مدام میخواستم بزنم جلو. تازه یه دلیل اساسی هم که این سریال زیاد از نظر من محبوب نبود، درحال پخش بودن سریال بود. تازه از اون بدتر که هر هفته فقط یه قسمت پخش میشد. از نظر من اگه این سریال رو پشت سرهم میدیدم حداقل کمی محبوبیت بیشتری برام داشت.
راستش من این سریال رو توی قسمت ششم دراپ کردم چون دیگه اونقدر کشش نداشت که بخوام ادامش بدم. اما برای اینکه این نقد رو کامل کنم، قسمت آخرش رو دیدم.
نقاط ضعف
*این سریال پر از نقاط ضعف و منفی بود. اول اینکه فضای داستان با وجود عاشقانه بودنش خیلی دارک و تیره بود. به خصوص قسمت آخر که گویی بازیگران دیگه نایی برای دیالوگ گفتن براشون باقی نمونده. هر وقت به قیافه هاشون نگاه میکردم انرژی منفی میگرفتم. الخصوص حرف زدن بی انرژی نا بی که از همون قسمت اول رو مخم بود.
*تعداد قسمت ها برای چنین داستانی زیادی بودن. چرا برای همچین داستانی یه مینی سریال درست نکردن که اونجوری هم ریتم افت نمیکرد، هم مخاطبان بیشتری جذب میکردن و هم به عنوان یه اثر خوب به یادگار میموند.
*مورد بعدی هم بازی بازیگران بود که من هیچ حسی ازشون نمیگرفتم. گویی فقط بلدن دیالوگ بگن و اون سکانس رو تموم کنن. همین.
و از همون قسمت اول مشخص بود پایان داستان چجوریه. اصلا اسم سریال کل ماجرا رو لو داده بود. با وجود اینکه میدونم این عشق نیست اما بازهم ادامش میدم. این معنی واقعی اسم سریال بود.
و با کمال تاسف که نشستم و کلی وقت گذاشتم برای تماشای این سریال که اصلا ارزشش رو هم نداشت باید بگم که 3 از 10 میدم و به هیچ کسی پیشنهادش نمیکنم.
اگر هم شما نظری درمورد این سریال دارین، چه منفی چه مثبت بگین.
زندگی در تاریخ...ایران...کره
- دوشنبه ۱ شهریور ۰۰
- ۱۷:۰۹