سلام. به نقد سریال تخیلی و مهیجب افسانه سیزیف خوش اومدین. در اینجا سعی کردم این سریال دوست داشتنی رو مورد نقد و بررسی قرار بدم و اطلاعاتی هم درمورد این سریال در اختیار شما بزارم.
داستان سریال درمورد هان ته سول یه نابغه به تمام عیاره که آپلودر و دانلودر ها رو اختراع کرده (آپلودر از آینده به گذشته برمیگرده و دانلودر از حال به آینده میره). اما یه سری افراد از این دستگاه ها استفاده ی دیگه ای میکنن و باعث ایجاد یه جنگ هسته ای میشن. حالا یه دختر به اسم کانگ سوهه که اون هم قربانی جنگه، از طریق آپلودر از آینده به گذشته میره و سعی میکنه هان ته سول رو نجات بده و نذاره اون آپلودر رو درست کنه تا جلوی جنگ رو بگیره.
معرفی شخصیت ها
هان ته سول: یه نابغه، مدیر عامل و بنیانگذار شرکت کوانتوم و زمان. اوایل اون متکبر و بی ادبه اما بعداز اینکه با سوهه دیدار میکنه رفتارهاش عوض میشن. اون هواپیمایی که سوارش بود و درحال سقوط بود رو نجات میده و از این طریق به دنیای عجیبی وارد میشه. در آینده قراره یه جنگ هسته ای از طریق آپلودری که هان ته سول میسازه رخ بده، پس هان ته سول سعی میکنه با سیگما که باعث این جنگه مبارزه کنه.
کانگ سوهه: یه زن مرموزه که از آینده به گذشته اومده تا جلوی جنگ رو بگیره. اون دختر افسر کانگ دونگ کی هست. وقتی که جنگ شد اون فقط هشت سالش بود و هشت سال با پدرش توی یه پناهگاه زیر پل زندگی کرد. اون یه جنگجوی ماهره که با سفر به گذشته میخواد جون هان ته سول رو نجات بده و نذاره که اون آپلودر رو بسازه.
سان (چوی جه سون): یه کارگر سابق رستوران که با کمک سوهه پولدار میشه. اون به سوهه علاقه منده برای همین مدام به هان ته سول و سوهه برای نابودی سیگما و نجات دنیا کمک میکنه.
هان ته سان: برادر بزرگتر ته سول که ظاهرا ده سال پیش مرده. اما اون در واقع نمرده و درحال نابود کردن سیگما هست. کسی که همکلاسی بچگی ته سول بود. اما ته سان در این راه شکست میخوره و روحش توی زمان ها سرگردان میمونه.
سیگما (سو وون جو): یه شخصیت مرموز که از آینده اومده و سعی داره اتفاقات گذشته رو به نفع خودش تغییر بده. اون قبلا همکلاسی ته سول توی دبستان بوده. اون همیشه مورد آزار و اذیت پدرش قرار میگرفت برای همین مجبور شد از فرمولی که از ته سول یاد گرفته بود، پدرش رو بکشه. به خاطر دوران سخت بچگیش اون از همه انسانها متنفر شده و میخواد دنیا رو نابود کنه.
و حالا نوبت به نقد شخصیت ها میرسه
کانگ سوهه و هان ته سول شخصیت های اصلی بودن که رابطه ی عجیبی باهم داشتن. از طرفی اونها تضاد هم بودن و از طرف دیگه شبیه هم. مثلاا هردوشون برای نجات دنیا درحال مبارزه کردن بودن. اما سوهه برای جنگیدن از زور بازوش استفاده میکرد و ته سول از مغزش. و هدف هردووی اونها نجات دنیا، جلوگیری از جنگ و نجات جون هزاران نفر بود.
نقد سریال
سریال باعث میشه پرسش های زیادی در ذهنتون ایجاد بشه. مثلا اینکه دفتر کنترل چیه؟ سیگما کیه و چرا دشمن هان ته سوله؟ سوهه برای چی از هان ته سول محافظت میکنه؟ دوست یا دشمن هان ته سول چه کسایی اند؟ اما بهتون توصیه میکنم برای پیدا کردن جواب خیلی عجول نباشین و صبر داشته باشین. چون نویسنده آروم آروم جواب همه ی سوالاتتون رو بهتون میده.
این جمله رو شنیدین که میگن؛ با یه کلمه میشه یه سریال پر محتوا و زیبا ساخت! پایه و اساس این سریال اسمش هست؛ افسانه سیزیف. یه داستان یونانی درمورد مردی که به خاطر جرمش مجبور بود تکه سنگی رو تا بالای کوه هل بده بعد پایین بیاردش و بازهم این کار رو تکرار کنه. کسی که داشت به خاطر گناهانش مجازات میشد و حسرت گذشته رو میخورد. درست مثل تک تک شخصیت های سریال.
به جرئت میتونم بگم که تک تک قسمت های سریال حاوی دیالوگ های ماندگار و آموزنده بود. مثل: همه ی ما پر از حسرت و پشیمونی از گذشته هستیم اما نمی تونیم هیچ چیزی رو جبران کنیم.
از شخصیت کانگ سوهه خیلی خوشم اومد چون میتونست از پس خودش بر بیاد و حتی گاهی اوقات ده ها مرد هم نمی تونستن شکستش بدن.
قبلا بازی چو سونگ وو رو توی سریال پزشک اسب دیده بودم. اول قیافه ش رو نشناختم اما کم کم با هنرنمایی عالیش، یادم اومد. اون هم توس پزشک اسب و هم توی این سریال درخشید.
و بازهم پارک شین هه و بازهم گریه های اون. نمیدونم چرا هر سریالی از پارک شین هه میبینم، باید گریه کنه. البته بازی در اینجا قابل قبول بود اما واقعا نمیتونم باهاش رابطه برقرار کنم. ولی زوج سریال عالی و بی نقص بودن.
نقاط ضعف
یه چیزی همش رو مخم که ممکنه از نظر شما عادی باشه. واقعا چرا هان ته سول فقط اون بلوز طوسی تنش بود؟ یعنی مدیر عامل شرکت بزرگ کوانتوم و زمان لباس دیگه ای نداشت که بپوشه؟
چیز دیگه ای که خیلی مصنوعی به نظر میرسید این بود که سوهه مدام می پرسید این کلمه یعنی چی و اون جمله چه معنی میده؟ درسته که نتونسته درس بخونه اما بی سوادها هم میدونن معنی زخم معده و بلوف زدن چیه. جدا درک نمیکردم چرا نویسنده این دیالوگها رو برای کاراکتر سوهه نوشته.
وقتی به نیمه سریال رسیدم احساس کردم کمی زیادی سریال رو تخیلی کردن. آخه درک کردن آپلودر و دانلودر خودش خیلی سخت بود که حالا اومده بودن دوتا بازه زمانی رو کنار هم گذاشته بودن. مثلا همون قسمت آخر که سوهه و ته سول جون خودشون رو از دست سیگما نجات دادن. آخه چجوری میشه. یعنی سریال به قدری پیچیده بود که توی قسمت آخر بازهم کلی سوال داشتم و به جواب هیچ کدومشون نرسیده بودم. یعنی با یه بار دیدن این سریال کاملا متوجه همه ی داستان نمیشین و بازهم چیزهایی برتون مبهم میمونن.
قسمت آخر
قسمت آخر یکمی بابه میلم نبود چون بازهم شخصیت ها نتونستن جلوی جنگ رو بگیرن و بازهم روز از نو روزی از نو. گویا ذات آدما هیچوقت تغییر نمیکنه. با وجود اینکه پدر سوهه به سیگما کمک کرد اما اون بازهم میخواست دنیا رو نابود کنه. دیگه چی میتونم بگم!
فقط توی ژانر تخیلی سریال جالبی بود و خاطره هایی باهاش ساختم و باعث شد مشتاق بشم از چو سونگ وو سریالهای دیگه ای ببینم چون به استعداد های این بازیگر ایمان دارم.
در آخر نمره ی 7.75 از 10 رو به این سریال میدم و به نظرم ارزش دوبار دیدن رو داره و میتونه جز بهترین های 2021 باشه.
اگه نظری در خصوص این سریال دارین، بدین.
نقد و بررسی بعدی، سریال آقای ملکه
زندگی در تاریخ...ایران...کره
- سه شنبه ۱۶ شهریور ۰۰
- ۲۳:۵۴