به نقد سریال باد و ابر و باران خوش اومدین. بعداز آقای ملکه شدیدا دلم یه تاریخی دیگه خواست تا جاشو پر کنه. که به این سریال برخوردم و فهمیدم که این سریال هم در زمان سلطنت پادشاه چولجونگ روایت میشه. کلا همه ی تاریخی ها برای خودشون حرفی برای گفتن دارن اما دیگه بستگی داره که این حرف قوی و تاثیرگذار باشه یا خسته کننده و تکراری. این سریال ترکیبی از این دو بود.
در قسمت اول سکانسی رو دیدیم که چوی چون جونگ بونگ ریون رو نجات و فراری میده. شاهزاده همه چیز رو فراموش کرده و چون جونگ سه روز ازش وقت میخواد تا همه ی خاطراتش رو به یادش بیاره. در اینجا سریال فلش بک میخوره به چندین سال قبل، زمانی که چون جونگ و بونگ ریون جوون بودن. و مخاطب با داستان همراه میشه تا بفهمه که گذشته ی شخصیت ها از چه قراره.
فانتزی جالبی داشت اما اتفاقات دربار و جنگ های داخلی این فانتزی رو بی معنی کردن. میتونم بگم بهترین قسمت های سریال دو قسمت اول بودن. چون که فانتزی سریال در کنار عاشقانه ها جلو میرفت. اما از قسمت سه به بعد نویسنده دیگه زیاد بر روی عاشقانه ها مانور نداد و بیشتر به فکر اتفاقات سیاسی بود. در واقع ریتم افت کرد و به نوعی لحظه شماری میکردم تا اون قسمت تموم بشه. در واقع سریال رو فقط به این امید ادامه دادم که ببینم چیشد بونگ ریون دچار فراموشی شد و همینطور همش منتظر بودم تا چون جونگ پادشاه بشه. (اما هیچوقت این اتفاق نیفتاد گویا خلاصه ها اشتباه کرده بودن)
سریال نقاط ضعف زیادی داشت؛ از نقش اول زن گرفته تا فیلمنامه. نویسنده اول خواست با کشتن پدر چون جونگ بهش بهانه ای بده تا بخواد سیاست مداران فاسد رو نابود و دنیا رو تغییر بده. در واقع نقطه ی افت ریتم همینجا بود. نویسنده هم سعی کرد با عاشقانه ها و چندین بار به لب مرگ رسوندن شخصیت ها هیجان و ریتم رو بالا ببره که موفق نبود.
اما بازیگران هم در این امر کم دخیل نبودن. اونها بازی خوبی از خودشون ارائه ندادن و عوامل پشت صحنه هم بازیگران جذاب و گیرایی انتخاب نکرده بودن. خداروشکر میکنم که این سریال رو درحال پخش ندیدم؛ آخه عوامل سریال چجوری روشون میشد چنین سریال 21 قسمتی رو که هر لحظه ممکنه با افت ریتم مواجه بشه فقط هفته ای یک روز پخش کنن؟!
شخصیت های منفی هم در این سریال درست کار شده بودن. اوایل شخصیت های منفی مثل سریال ملکه خاندان کیم بودن. اما بعداز نابودی اونها هیونگسان گون جای خالی اونها رو پر کرد.
سه تا سوال برام بی جواب باقی موندن. اول اینکه ملکه مادر واقعا طرف کی بود؟ و دوم اینکه چرا و به چه دلیلی هیونگسان گون به شریک و یار خودش، چون جونگ شک داشت و سعی میکرد اون رو بکشه؟ و آخرین سوال نامفهومی که از این سریال داشتم این بود که در قسمت آخر بعداز اینکه چون جونگ و بونگ ریون از دست هیونگسان گون آزاد شدن، چه کسی به سمت اونها تیراندازی کرد؟ با گریه ای که هیونگسان گون برای چون جونگ کرد بعید میدونم دستور اون بوده باشه. اون سکانس رو درک نکردم.
بازیگران:
یو سی هو که نقش اصلی مرد رو بر عهده داشت و چهره ش دقیقا شبیه لی بیونگ هون بود. این خیلی برام جالب بود. و این بازیگر تنها بازیگر این سریال بود که بازی بی نقصی از خودش نشون داد.
کو سونگ هی: از بازی ایشون به عنوان یه شاهزاده راضی نبودم. اون کاملا به عمق کاراکتری فرو نمیرفت و در واقع هیچ حسی ازش نمیگرفتم.
جون کوانگ ریول و کیم سونگ سو: این دو نفر در سریال جومونگ باهم همبازی بودن. خب سبک بازی هیچکدومشون تغییر نکرده بود و به نظرم این باعث میشد که سبک بازیشون پایین باشه.
سخن آخر اینکه در این سریال سیاست زیاد وجود داره و ممکنه خسته تون کنه. پس به نظر من سریال های بهتری از این سریال برای تماشا کردن وجود دارن.
نقد بعدی، نقد سریال وینچنزو....به زودی
زندگی در تاریخ...ایران...کره
- سه شنبه ۶ مهر ۰۰
- ۰۰:۲۵