زندگی در تاریخ...ایران...کره

محکوم به دوست داشتن تو یا از بخت بد عاشقت شدم یه سریال نسبتا قدیمی کره جنوبی در ژانر کمدی_عاشقانه هست که توی سال 2014 سخته شده. این سریال ریتینگ بسیار بالایی در کره دریافت کرده و تبدیل به یکی از بهترین سریال های کره ای شده.

محکوم به دوست داشتن تو داستان لی گون (جانگ هیوک) نوزدهمین نواده خاندان لی رو رواتی میکنه که مدیر عامل شرکت مواد شیمیایی جانگین هست. در این خاندان یه بیماری ارثی وجود داره که همه ی مردهای این خانواده تا قبل از دهه سی سالگی میمیرن به همین خاطر باید فورا ازدواج کنن و صاحب فرزند بشن. اما لی گون چندین ساله ازدواج رو به خاطر دوست دخترش که در آمریکا باله کار میکنه، عقب انداخته.

از طرف دیگه کیم می یونگ یه کارمند معمولی شرکت هست که لقبش «بهش بنداز» هست و مثل کسی میمونه که اصلا وجود خارجی نداره در عین حال همه ازش استفاده میکنن و بهش نیاز دارن. این دختر اصلا مهارتی در نه گفتن به دیگران نداره واسه همین همه ازش سوء استفاده میکنن.

یه شب به طور ناگهانی لی گون و کیم می یونگ باهم میخوابن و یک ماه بعدش می یونگ متوجه میشه که از گون بارداره و همین شروع زندگی جدیدی برای می یونگ و گون هست.

*خب اول از همه به بازیگران و نحوه بازیشون بپردازیم. جانگ هیوک رو که همه میشناسن و بازیش هیچ حرفی برای گفتن باقی نمیذاره.

*جانگ نارا رو برای اولین بار دیدم و واقعا دختر کیوت و نازنینیه. خوشحالم که حداقل یه کار از این بازیگر دیدم :)

*چوی جین هیوک هم که کارهای عالی در کارنامه اش داره و بازی خودش هم تعریفیه.

*وانگ جی وون هم بازیگر متوسطیه و من زیاد با بازیش حال نکردم. حالا شاید اواخر سریال بازیش رو بهتر کرد.

سریال به دو بخش تقسیم میشد: بخش اول که شامل قسمتهای اول تا 12 بود و بخش دوم که قسمتهای 13 تا 20 رو در بر میگرفت. این دو بخش انگار دوتا سریال مجزا بودند. شخصیت ها تغییر کرده بودند، دیگه روابط سابق وجود نداشت و اخلاقیات و رفتارها تغییر کرده بودند. مثل کیم می یونگ که دیگه اون دختر بهش بنداز نبود و تبدیل به الی کیم یه نقاش مشهور شده بود. و قطعا این تاثیر رو گون روش گذاشته بود و همینطور می یونگ هم اثراتی روی گون داشت.

در بخش دوم سریال کمدی کم رنگ تر شده بود و جاش رو بیشتر به عاشقانه ها داده بود. دوست داشتم اون کمدی که اول سریال وجود داشت تا آخر هم حفظ میشد اما تقریبا از نیمه دوم به بعد همه چیز جدی شده بود.

نقاط ضعف

یکی از نقطه ضعف هایی که سریال داشت این بود که جدا نقاشی های الی کیم خیلی بد بودن. این نقاشی ها رو هم که من میتونم بکشم. اصلا نقاشی هاش اونقدر تعریفی نبودن که به هنرمندی معروف تبدیل بشه :(

همینطور دلم میخواست که حداقل نشون میدادن خواهر دنیل چجوری گم شد؟ اون موقع تو بچگی یکی دزدیدش یا خودش رفت و راهش رو گم کرد؟

از نکات دیگه ای که خیلی روش کار نکرده بودن این بود که مادربزرگ گون، دنیل پیت رو میشناخت اما چجوری وقتی گون و دنیل همدیگرو دیدن، گون اون رو نمیشناخت؟ معلوم بود که دنیل و مادربزرگ گون خیلی باهم صمیمی اند و حتی دنیل گون رو مشناخته اما گون نه!

و آخرین چیزی که باید بگم عاشقانه سریال بود که یک عاشقانه بزرگسالانه بود. حتی بعضی از صحنه های سریال هم دارای رده سنی بودند. واسه همین نمیتونم بگم این سریال تینیجر پسند باشه.

و من نمره 7.5 رو به این سریال میدم و قطعا در دوره خودش سریال عالی بوده.

خوشحال میشم نظرتون رو درباره این سریال بدونم

نقد بعدی، نقد سریال چرا او

زندگی در تاریخ...ایران...کره