زندگی در تاریخ...ایران...کره

سریال ویرانگر یکی دیگه از سریال های کره ای فانتزی با بازی پارک بو یونگ و سو این گوک هست. این سریال داستان دختری به اسم تاک دونگ کیونگ رو روایت میکنه که سرطان داره و فقط سه ماه دیگه زنده ست. تون به خاطر سرطانش ناراحته و آرزو میکنه که دنبا نابود بشه. ویرانگر هم که در روز تولدش میتونه آرزوهای مردم رو بشنوه، از آرزوی تاک دونگ کیونگ خوشش میاد و میخواد با کمک اون دنیا رو نابود کنه.

نقد سریال

این سریال شروع هیجانی و منطقی داشت. اتفاقات جالب و مهیج بودن. شخصیت سو این گوک (ویرانگر یا همون میول مانگ) به دل آدم می نشست به خصوص با اون طرز سیگار کشیدنش.

مانور اصلی سریال روی ویرانگریه که میخواد دنیایی رو نابود کنه که دختر مورد علاقه اش توی همین دنیا زندگی میکنه و هرکدومشون حاضرن بمیرن تا اون یکی چیزیش نشه.

عشق و محافظت کردن از دیگری همیشه باهم میان ولی توی این سریال این دو معنی جاشون عوض شده بود. اونجایی که دونگ کیونگ گفت: عاشقت میشم تا بتونم نابودت کنم؛ دقیقا نشون میداد میخواست عاشقش بشه تا نابودش کنه نه اینکه ازش محافظت کنه.

پارک بویونگ خیلی کیوت و دوست داشتنی بازی کرد. گریه کردن هاش، داد زدن هاش، لبخند زدن هاش و ... قند توی دلم آب میکردن.

سو این گوک هم بازیگر خوبیه و من اینجا از بازیش راضی بودم. شاید خیلی ها به خاطر قیافه اش ازش خوششون نیاد ولی واقعا بازیگر توانمندیه.

توی اکثر کیدراما ها مثلث عشقی رو نقش اول ها تشکیل ولی توی این سریال نقش دوم ها مثلث عشقی رو تشکیل داده بودن. واقعا هم مثلث عشقی زیبایی بود و خیلی هم خوب نویسنده این مثلث رو جمع کرد و به نظرم به شخصیت لی هیون گیو بی انصافی نشد، برعکسِ باقی نقش دوم ها.

شخصیت چا جو ایک جذاب بود و همون غیر قابل پیش بینی بودن کارها و صحبت هاش خیلی به دل می نشست.

یه نقطه قوت توی سریال بیماریدونگ کیونگ بود. چون وقتی فکر میکرد توی این مدتی که از زندگیش باقی مونده چه کارهایی رو باید بکنه، باعث شد منم فکر کنم اگه امروز آخرین روز زندگیم باشه چه کارها که نکردم. از روحیه دونگ کیونگ لذت میبردم که انقدر خوش خنده بود و همیشه هم امیدوار به زندگی.

نکته ای که توی سریال وجود داشت که ممکنه خیلی ها به عنوان نقطه ضعف حسابش کنن و بعضی هام نقطه قوت، دین و مذهب بود. یادمه توی سریال گابلین خیلی از خدا تحریف شده بود و اینجاهم همینطور بود. البته من قصد ندارم این دوتا سریال رو باهم مقایسه کنم؛ بالاخره این سریال کره ایه و کره ای ها اعتقادی به خدا ندارن. و همین باعث اختلاف مذاهب توی این سریال شده بود.

سکانس زیبا

سکانس تاثیرگذار و به تظرم عالی سریال همون جایی بود که دونگ کیونگ میخواست خودشو پرت کنه پایین ولی ویرانگر نذاشت و بعدشم دونگ کیونگ گفت میخوام عاشقت بشم. عاشقت میشم تا نابودت کنم و خودمو نجات بدم. اینجوری چیزی رو از دست نمیدم.

از نقاط ضعف میتونم به کلیشه های همیشگی کیدراما اشاره کنم. و ریتم چند قسمت آخر که زیادی کشش دادن و داستان خسته کننده شده بود. به خصوص اون جایی که ویرانگر و دونگ کیونگ حاقظه اشون رو از دست دادن.

راستش من بیشتر چهره خشن و بی رحم ویرانگر رو دوست داشتم تا صورت مهربون و دلسوزش

به هرحال این سریال عشق کیوت و سافتی داره و من نمره 7.5 رو بهش میدم و یه سریال سرگرم کننده ست

نظر فراموش نشه

نقد بعدی، نقد سریال کیمیای روح

زندگی در تاریخ...ایران...کره