به نقد سریال تاریخی قلب خونین Bloody Heart خوش اومدین! سریال قلب خونین یکی از متفاوت ترین دراماهای این چندسال اخیره که لی جون، جانگ هیوک و کانگ هانا در این سریال نقش آفرینی کردند.
قلب خونین درباره لی ته (لی جون)، پادشاه چوسانه که بعداز مرگ پدرش به تخت سلطنت میرسه. اون سعی داره برخلاف پدرش از تاج و تختش و زنی که دوسش داره محافظت کنه. اما شیوه ی کشور داریش چیزی نیست که مشاور پارک (جانگ هیوک) میخواد به همین دلیل لی ته توسط مشاور پارک کنترل میشه و اون فقط یه پادشاه دست نشانده است. در ادامه سریال شاهد جنگ و درگیری هایی بر سر تاج و تخت و عاشقانه ای زیبا هستیم.
حالا میرسیم به نقد سریال
سریال شروع خوبی داره و روندش غیرقابل پیش بینیه. ژانر سیاسی خیلی قوی داره. ولی از اون سریال هایی هیجانی نیست که بعداز تموم شدن هر قسمت فوری بخواید قسمت بعد رو ببینید. از اون دسته سریالهاست که نیاز داره بعد هر قسمت فکر کنید و حوادث و شخصیت ها رو تجزیه و تحلیل کنید.
عاشقانه سریال تا حدودی بزرگسالانه و واقع گرایانه است. شخصیت ها به جای اینکه عشقشون رو زبانی بیان کنند، عملی نشون میدن. برای همین صحنه های زیاد احساسی، کیوت، طنز و عاشقانه توی سریال زیاد دیده نمیشه.
کاراکترها در سریال همه خاکستری بودند. شخصیت کاملا سیاه یا کاملا سفیدی وجود نداشت.
مثلا وزیر پارک کاراکتر خاکستری در عین حال شریفی داشت. تمام کارایی که انجام میداد به خاطر تشکیل یه حکومت درست و به دور از شرارت بود. حتی اون از عشقش گذشت و به خاطر صلاح مملکت وارد قصرش کرد.
دلم هم برای ضیغه چو میسوخت. اون درگیر نقشه پادشاه شده بود و وارد قصر شد. همه ی چیزی که میخواست علاقه پادشاه بود و تمام کارهاش برای جلب توجه نظر امپراطور بود.
پادشاه شخصیت عجیبی داشت. اون عاشق یوجونگ بود ولی قدرتش براش اولویت داشت. عشق یوجونگ براش برتری نداشت و برای حفظ تاج و تختش هر کاری میکرد.
ملکه مادر هم شخصیت ترحم انگیزی داشت. خیلی تحت فشار بود، مشاور پارک همیشه مثب پدرها باهاش حرف میزد و نصیحتش میکرد. اون واقعا ملکه مادر رو دوست داشت و همه ی احساساتش هر وقت با ملکه مادر حرف میزد توی چشماش نمایان بودند.
در کل این سریال یه داستان خیالی بود ولی خیلی به واقعیت نزدیک بود. آدمای خوب بد بودن و آدمای بد خوب. درست مثل زندگی که هیچوقت هیچی ثابت نمی مونه. درست مثل آدما که قضاوت میکنن ناامید میشن، تصمیم میگیرن انجام میدن.درست مثل عشق هایی که ممکنه همیشگی و ثابت نباشن؛همونطور که گفتم قدرت برای پادشاه نسبت به عشقش برتری داشت که نشون دهنده برتری عقل بر احساسات بود. همه چی واقعی بود در صورتی که فقط خیال نویسنده بود.
و میرسیم که پایان سریال که اون هم اسپویله. فقط همینقدر بگم برای من پایان منطقی داشت.
اسپویل
این سریال جزو اون دسته سریال هایی که نظرات متفاوتی برای پایانش وجود داره و این فقط نظر من درباره پایان قلب خونینه. سریال هپی تموم شد. اما اگه از یه زاویه دیگه نگاه کنیم، متوجه میشیم که یه سد اند پشت این هپی اند پنهان بود. همون دیالوگ پایانی پادشاه که گفت به یوجونگ تو رقیب سیاسی منی، نشون میداد که در آینده وضع همینجوری نمی مونه. و صیغه چو هم گفت شاید ملکه نشم ولی ملکه مادر میشم، پس قطعا بچه یوجونگ نمیتونه شاه بشه.
پایان اسپویل
نویسنده سریال رو با یه هپی سد اندی تموم کرد.
در آخر این سریال رو به دوست داران ژانر تاریخی و سیاسی پیشنهاد میکنم و نمره ام به این سریال 9 از 10 هست.
نقد بعدی، سریال محوم به دوست داشتن تو
زندگی در تاریخ...ایران...کره
- شنبه ۱۱ تیر ۰۱
- ۱۷:۵۲