چرا او سریالی معمایی و عاشقانه با بازی زیبای سون هیون جین و هوانگ این یوپ هست که تونست ریت بالایی رو در کره کسب کنه و تبدیل به یکی از بهترین دراماها بشه.
داستان این سریال درباره زنی به نام اوه سو جه ست که می خواد از رئیس چوی ته گوک و تمام کسانی که زندگیش رو نابود کردن، انتقام بگیره. در این بین اون با یکی از دانشجوهاش گونگ چان آشنا میشه و این دو نفر نقاط تاریک و سرد زندگی همدیگه رو گرم می کنن.
از همین اول بپردازیم به اسم سریال. چرا او؟ بزرگترین معمای سریال که به دست ما سپرده شده بود تا حلش کنیم. چرا او؟ چون فقط اون می تونست، چون اون برای انکار ساخته شده و ...
چرا از اول سریال هر اتفاقی می افتاد گردن سوجه می انداختن؟ چقدر روحیه قوی و شکست ناپذیری داشت این زن که می تونست از پس حرف چندتا حسود بر بیاد. بازیگری هیون جین هم محشر بود.
این سریال هدفش این بود که نشون بده یه زن چجوری باید قوی باشه و از پا نیفته تا بتونه خوشبختیش رو خودش بسازه. تا بتونه زندگی خودشو داشته باشه. ولی اینو در نظر داشته باشین که قوی بودن به معنای کامل، بی نقص و عالی بودن نیست.
جدا دم نویسنده گرم. کار عالی نوشته بود. هرچند من حس زیادی به این سریال ندارم صرفا چون وقتی این سریالو درحال پخش می دیدم، همزمان چندتا سریال دیگه رو هم می دیدم. ولی به عنوان اولین کار جدی این نویسنده باید بهش آفرین گفت. امیدوارم بیشتر تجربه کسب کنه و شاهکارهای بیشتری بسازه.
گریم بازیگرا عالی بود. دوران جوونی سوجه رو عالی به تصویر کشیدن. شکل چشماش، طرز موهاش، حتی نوع حرف زدنش و مخصوصا خنده هاش فرق داشتن.
کاپل سریال خیلی عالی بود. من واقعا خیلی سخت با نونا رومنسی ارتباط می گیرم و اصولا هم باهاش مشکل دارم، ولی این کاپل دیگه عالی بود. هردوتاشون درون گرا بودن و واسه همینم نوع ابراز عشقشون فرق داشت. واسه همین اصلا صحنه های عاشقانه اش یه چیز سطحی و مسخره نبود.
*اسپویل
توی قسمت سه همون سکانس بوسه، دقیقا چون سوجه در اون جامعه و محیط خشن انقدر احساساتش رو قورت داده بود، با یه ذره محبت چان نسبت به خودش راحت تاثیر قرار گرفت و بوسیدش. اون بوسه نشون دهنده زندگی سخت و وحشتناک سوجه بود.
*پایان اسپویل
بخش حقوقی سریال طبق معمول خسته کننده بود. حتی بعضی وقتا خیلی از شخصیتا رو نمی شناختم و باهاشون آشنایی نداشتم، انقدر که ماجراها پیچیده بودند. ولی تقابل های رئیس چوی و سوجه رو می پسندیدم. کلا بخش اندکی از بحخش حقوقی به دلم نشست و باقیش رو دوست نداشتم.
میدونم که همتون هوانگ این یوپ رو با زیبایی حقیقی میشناسین. ولی نقشش اینجا زمین تا آسمون با نقشش توی زیبایی حقیقی فرق داشت. و اون خیلی خوب تونست تفاوت این دو نقش رو نشون بده. چقدر خوب شخصیت سرد و زخم خورده رو ایفا کرد. خیلی ها میگفتن این یوپ اینجا سرد و بی روح بازی کرده و نقشش توی زیبایی حقیقی رو بیشتر دوست داشتن. ولی این کاملا اشتباهه که این دوتا نقش رو باهم مقایسه کنیم. خیلی متفاوتن و دلیل متفاوت بودن بازی این یوپ هم همین بود.
او اس تی هاش خیلی ارامش بخشن و من دوتاشونو دوست دارم هر از گاهی بهشون گوش میدم.
شخصیت چان یا همون کیم دونگ گو نشون داد که با وجود گذر از سختی های عجیب و غریب هنوز هم میشه قوی، مهربون و اصیل موند و حتی سوجه رو که به خاطر سختی هاش عوض شده بود، رو به مهربونی قبلیش برگردوند.
و اینم بگم که سوجه یه زن بود و میخواست انتقام بگیره. اما اصلا از جنسیتش استفاده نکرد و حتی انتقامش رو هم گرفت.
نقد قسمت آخر. این بخش حاوی اسپویله و اگه هنور سریالو ندیدیدن این بخش رو نخونین
با وجود اینکه واقعا سریال به دلم نشسته بود ولی باید بگم وقتی آخر داستان آدم بده سریال یه دفعه ای عوض شد، دوست نداشتم. به نظرم این فقط ضعف نویسنده ست که میخواد سریال رو زود جمع و جور کنه و یه هپی اند تحویل بده. هرچند هپی اند بودنشو دوست داشتم ولی نحوه ی هپی شدنش بابه میلم نبود. آدمی به بدی ها ایل گو نمی تونه یه شبه تغییر کنه. ولی کمک یون سانگ کاملا منطقی بود و چون هم به سوجه علاقه داشت، از اولش هم اینجوری بود.
اونجایی که سوجه واسه آخرین بار تلفنی با رئیس چوی حرف زد و گونگ چان میخواست بره ولی سوجه دستشو گرفت و خواست که پیشش بمونه، دقیقان همونجا سوجه چان رو به زندگی و دنیای خودش راه داد.
نوع لبخند و مدل موهای سوجه و حتی لباساش توی پارت آخر نشون میداد که سوجه دیگه آزاده. سوچه قبل از اینکه چوی ته گوک تو آمریکا ولش کنه هم این حالتو داشت ولی بعداز خیانتی که بهش کردن، دیگه اونجوری نشد.
پایان اسپویل
در کل سریالو دوست داشتم ولی دلتنگ تموم شدنش هم نیستم. این سریالو حتما پیشنهاد می کنم و امیدوارم از دیدنش لذت ببرین
منتظر نظرات جالب و دیدنیتون هستم
نقد بعدی، از سریال در یک روز زیبا پیدایت میکنم....به زودی
زندگی در تاریخ...ایران...کره
- جمعه ۷ مرداد ۰۱
- ۱۳:۳۰