نقد و بررسی سریال شاهزاده بزرگ

https://uupload.ir/files/xbxb_1608918957165.jpgشاهزاده بزرگ.........نقد سریال

سریال شاهزاده بزرگ سریالی زیبا روایتگر زمان چوسان است. سریالی جذاب هم پایه ی درخشش یا جنون و سرزمین بادها منتها اینبار در زمان چوسان. سریالی که شروعش همانند پرنسس جامیونگ گو و ملکه کی بود و بیننده را بیشتر وادار کرد تا ببیند که چه شد سرنوشت شخصیت های سریال به اینجا رسید. چه شد که جا هیون سه سال از اون سونگ جدا شد و بعداز سه سال او را هنگام مرگ پادشاه (برادر بزرگتر اون سونگ) می بیند. چه شد که جین یانگ طمع پادشاهی دارد و برای رسیدن به این امر حتی حاضر شد برادرش اون سونگ را به کام مرگ بفرستد و برادر بزرگترش (پادشاه) و مادرش را بکشد.

در ادامه مطلب به جواب این سوالات پی میبریم.

https://uupload.ir/files/nxf8_1610711087312.jpg

سریال بعداز دیدار جاهیون و اون سونگ، فلش بک میخوره به چندین سال قبل. زمان نوجوانی اون سونگ و جین یانگ. اینجاس که می فهمیم جین یانگ چرا طمع پادشاهی داره. اون یه شاهزاده بد اقبال بوده که فقط به خاطر اینکه دومین فرزند پادشاه بوده، از قصر انداختنش بیرون. کسی که عقده بی مادری داره و عموش اونو بزرگ کرده تا از همه کسایی که اونو به این روز انداختن، انتقام بگیره. و این انتقام صرفاً با پادشاه شدن جین یانگ (لی کانگ) تحقق پذیره.

سریال هنگام شروع مثلث عاشقانه اون سونگ، جاهیون و جین یانگ رو نشون داد. و کم کم که سریال جلوتر میره، به دوستی ناگیوم و جاهیون و خواهر ناگیوم پی می بریم. کسانی که باهم یه مثلث عاشقانه رو درست کردن. خواهر ناگیوم عاشق اون سونگه و جاهیون هم همینطور. اما خواهر ناگیوم خیلی زود دست از عشقش برمیداره و فقط میمونه ازدواج جاهیون و اون سونگ که دست بر قضا جورچنی ها حمله میکنن و ماجرای اصلی از همین جا شروع میشه.

طبیعتاً زوج های اصلی سریال نباید همین اول به هم برسن پس سریال ادامه پیدا میکنه تا اینکه اون سونگ برای کشورش به جنگ میره غافل از اینکه بدونه جین یانگ چه نقشه ای براش کشیده. 

https://uupload.ir/files/qwz8_1610711004294.jpg

کمی از ماجرای عاشقانه فاصله بگیریم و بریم سراغ سیاست های دربار. درباریانی که دو طرف هستن. نصفی سمت ملکه مادر و پادشاه و نصف دیگه سمت جین یانگ و یانگ آن. این دو عمو و برادر زاده (جین یانگ و یانگ آن) هردو بهشون ظلم شده. با این تفاوت که یانگ آن برای کشور از پادشاهی دست کشید ولی جین یانگ میخواد هرطوری که شده پادشاه بشه. چون به خیال خودش با پادشاه شدنش هم میتونه همه چیزو داشته باشه و هم جاهیون رو. اما سرنوشت که فقط طرف نقش های منفی نیست بعضی وقتا ممکنه به نفع نقش های مثبت سریال باشه. 

بر گردیم پیش اون سونگ عاشق سریال که لحظه شماری میکنه بر گرده پیش عشقش. ولی جورچن ها با کمک شاهزاده یانگ آن اونو دستگیر میکنن. اون سونگ و خدمتکارش هم به مدت سه سال برده جورچن میشن و مثل حیوونا زندکی میکنن. حالا تو این قبیله جورچن، دختر رئیس قبیله که مادرش اهل چوسان بوده، به کمک اونسونگی که فک میکنن در اثر ابتلا به آبله مرده، میاد و اونو نجات میده. اون سونگ و روشی‌گه (دختر رئیس قبیله جورچن) هم زندانیان چوسانی رو آزاد و فرار میکنن.

و اینجاس که میرسیم به سکانس اول سریال......اون سونگ که قبل از مرگ پادشاه میره پیشش و پادشاه وصیت میکنه که مراقب خانواده سلطنتی باشه و نذاره جین یانگ خانواده سلطنتی رو نابود کنه. این وصیت بار سنگینی رو روی دوش های اون سونگ (لب هی) میذاره. و ببینیم که اون سآنگ چه جوری از پس این بار سنگین بر میاد.

 

کم کم یه مثلث عاشقانه دیگه داره درست میشه. روشی‌گه که یه دختر جورچنیه، داره عاشق اون سونگ قصه ی ما میشه.

بالاخره اون سونگ و جاهیون همو می بینن و این اتفاق دشمنی و کینه جین یانگ رو نسبت به اون سونگ بیشتر میکنه. تا جایی که مراسم ازدواج اون سونگ و جاهیون رو تشکیل میده و میخواد، این مراسم بشه روز مرگ اون سونگ. 

حین یانگ برای اجرای نقشه ش از همسرش، عموش و یه گیسانگ استفاده میکنه و نتیجه نقشه ش، خراب کردن ازدواج اون سونگ و جاهیونه و تبتید کردن لون سونگ به جزیره ای که حاکمش کسیه که فک میکنه اون سونگ پدرش (وزیر اعظم) رو کشته و تشنه انتقام گرفتم از اون سونگه.

https://uupload.ir/files/iqff_1610710951536.jpg

اینجاس که نویسنده اوج نا امیدی رو بیننده میده چون که اون سونگ و جاهیون دوبار خواستن ازدواج کنن، ولی هر دفعه به دلایلی انجام نشده. و لابد قسمت نیست که این دوتا بهم برسن. و من این کار رو یه نقطه قآت عالی برای سریال در نظر میگیرم. چون می فهمیم که سریال هنوز کشش داره و قرار نیست به این زودیا زوج سریالمون بهم برسن....حالا بریم ببینیم توی اون جزیره تی که اون سونگ تبعید شده چه خبره.

حاکم اون جزیره که تشنه خون اون سونگه، یه شب میاد و می خواد اون سونگ رو بکشه که خدمتکا. اون سونگ مانع این کار میشه. اونجاس که برده هایی که اون سونگ زمانیکه توی جورچن بود رو آزاد کرد، به دیدنش میان. و همین برده ها باعث تغییر نظر حاکم اون جزیره میشه . پس اون سونگ به کمک حاکم جزیره و همه مردمی که آزاد مرده بود یه نقشه رهایی برای اون جزیره رو میکشن.

البته جین یانگ هم کم تاثیر نیست تو این نقشه. اگه اون افرادی رو برای کشتن اون سونگ نمی فرستاد، هیچ وقت اون سونگ موفق نمیشد الکی و صوری خودشو یه مرده جا بزنه.

به هرحال هر نقشه یه نتایج و عواقبی هم داره که عواقب این نقشه اون سآنگ خیلی بد بود و باعث شد جاهیونی که با چشمای هودش دید اون سآنگ تقلبی رو دارن چال میکنن، از این رو به اون رو بشه. و نقشه ی کشتن جین یانگی رو که هم اون سونگ رو کشته و هم پادشاه شده رو بکشه.

یه شب که حین یانگ میخواد با جاهیون هم خوابه بشه و اونو به قصر دعوت میکنه، همون شب حاهیون قصد کشتن جین یانگ رو میکنه که موفق نمیشه. جاهیون توسط ناگیوم شکنجه میشه و در آخر به عنوان مجازات به یه کاهن تبدیل میشه.

در راهش رفتن به اون معبد اون سونگ اونو نحات میده.... وقتبکه من این صحنه رو دیدم، دیگه خیالم از بابت جاهیون و اون سونگ راحت شد. ولی مقل اینکه نویسنده نمیخواد بذاره ما یه نفس راحت بکشیم. واسه همین کاری میکنه که اون سونگ به صداقت جاهیون شک کنه و فک کنه که رابطه ای بین جین یانگ و جاهیونه.

https://uupload.ir/files/6y8e_1610710909016.jpg

تو این صحنه من واقعا از اون سونگ انتظار نداشتم که با اون همه عشقش به جاهیون، بهش شک بکنه. ولی خدارو شکر این سوتفاهم خیلی ادامه نداشت و اون سونگ متوجه اشتباهش شد.

حالا اون سونگ میخواد به کمک برادرزادش و همه یاران وفادارش که پیششن، تاج و تخت رو ازجین یانگ پس بگیره و به برادر زادش بده. که متاسفانه جین یانگ نقشه ش رو می فهمه و اون سونگ فرار میکنه. ولی روشی‌گه دستگیر میشه و در آخر توسط محافظ جین خیلی مظلومانه می میره 😭. (به هرحال مثلثای عاشقانه باید با مرگ یکیشون تموم بشه)

اون سونگ قصر رو تصرف میکنه و جین رو هم دستگیر میکنه. ولی محافظ جین یانگ، اونو و ناگیوم رو که بارداره، نجات میده. جین یانگ فرار نمی کنه و از ناگیوم میخواد بره و به بهش قول میده که خیلی زود بره پیشش. 

در آخر جین یانگ توی قصر بزرگ توسط محافظ خودش کشته میشه (جین یانگ از محافظش خواسته بود که اونو بکشه). همونطور که بالا گفتم، یکی دیگه از اجزای مثلث عاشقانه خیلی غم انگیز، مُرد. دیگه پایان سریال نزدیکه.

اون سونگ وفادار بعد از ده سال نایب السلطنه بودن برادر زادش، به همراه پدر زنش کناره گیری میکنن و بقیه غمرشونو کنار خونوادشون میگذرونن.

نزدیک خونه جاهیون و اون سونگ یه دختر بچه میاد که میگه اومدم خاله م رو ببینم. اون دختر جین یانگ و ناگیومه. و ناگیوم هم بالا سر قبر شوهرش میگه که وقتشه منم بیام پیشتون. 

در آخر سریال با رفتن جاهیون و اون سونگ و بچه هاشون روی قبر جین یانگ تموم میشه.

یکی از مهمترین و بهترین نقطه قوت سریال، این بود که سریال فقط سیاست های داخل قصر رو بازگو نمی کرد. بلکه به جنگ های دو کشور هم پرداخت. سریال های زیادی دیدم مثل جنگ یین زنان، پزشک اسب، دونگ یی، ماه در آغوش خورشید، جواهری در قصر، ایسان و ... که فقط به سیاست های توجه کردن و کاری با سیاست های خارجی نداشتن. درحالیکه این سیاست های خارحی هزاران برابر بیشتر بیننده رو وادار میکنه تا سریال رو ببینه. مثل سریال جومونگ که ژانر مبارزه ای بودنش بیشتر باعث ریتینگ بالاش شد.

نکته دیگه ای برای گفتن ندارم به جز اینکه لباسهای جاهیون جدید بودن برای زمان چوسان که یه نقطه قوت دیگه بود.

اینم پایان نقد. امیدوارم لذت کافی رو برده باشین. 

و بگم که از نوشتن نقد خسته شدم ولی شما با نظرات گرمتون همه خستگیم رو برطرف میکنین.

نقد بعدی، نقد سریال سرزمین بادها (جومونگ 2)......

زندگی در تاریخ...ایران...کره

خیلی خوب بود فقط چرا توی نقد عکس نذاشتی؟

مپظورم اینکه ای کاش مثل آیینه جادوگر از بازیگرا عکس میذاشتی

ممنون عزیزم
یادم نبود عکس بذارم. همین الان به پست اضافه میکنم

میشه یه چندتا عکس از این سریار بزاری

در بخش موضوعات شاهزاده بزرگ رو پیدا کن یا

سلام خیلی بد بود

سلام. نقد یا سریال؟

چقدر عکسای این سریال و سریال جنگ بین زنان رو جای تصاویر سریال گلی در زندان بهم انداختن😂

.... :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
Designed By Erfan Powered by Bayan